تحصیلات
در دل استانی که با خشکسالیها و فراموشی میجنگد، سیستان و بلوچستان، موقعیتی پدید آمده است که فراتر از مرزهای جغرافیایی خود، نویدبخش تغییر است. در این منطقه، جایی که محرومیتها سایهای طولانی افکندهاند، رحمدل بامری، چونان چراغی در تاریکی، پا به عرصهی تغییر نهاد. اتفاقی که مسیر زندگیاش را تغییر داد، وقتی بود که با چشمان خود شاهد تاثیر یک پروژهی کوچک آبرسانی بر زندگی روستاییان بود لحظهای معنادار و تکاندهنده را تجربه کرد. او، که در دل استانی خشک و فراموششده قدم گذاشته بود، با دیدن شادی و رضایت در چهرههای روستاییان، احساس میکرد که هر تلاشی، حتی کوچکترین آنها، ارزشمند و معنیدار است. نگاهی پر از امید و قدردانی از سوی آنها، به او انگیزه میداد تا در مسیری که آغاز کرده، پایدار بماند. این لحظات برای رحمدل نه تنها نشاندهندهی تأثیر فیزیکی پروژهها بر زندگی مردم بود بلکه بیانگر تغییری عمیقتر در بافت اجتماعی و روحیهی جامعه نیز میشد. این لحظهی بینش، او را بر آن داشت تا با وجود همهی محرومیتها، راهی برای افتتاح و کلنگزنی جهشی بزرگ برای رشد و توسعهی استان بیابد. رحمدل بامری، با هدایت و نظارت بر هزار و ۱۳۱ پروژه در سیستان و بلوچستان، نقش کلیدی در توسعه و پیشرفت استان ایفا کرد. این پروژهها شامل زیرساختهای آب و خاک، احداث مراکز آموزشی، بهداشتی و راههای ارتباطی بود که هدف آنها کاهش محرومیت، افزایش دسترسی به امکانات اساسی و بهبود کیفیت زندگی مردم بود. تاثیر این پروژهها بر رشد استان، از جمله ایجاد فرصتهای شغلی، تقویت زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی و بهبود شرایط زندگی برای ساکنان، بسیار چشمگیر بود. رحمدل، نه تنها نمادی از امید در برابر سختیها شد بلکه به مهندسی تغییر در سیستان و بلوچستان تبدیل گشت، جایی که هر پروژه نه فقط یک ساختمان، بلکه پلی به سوی فردایی روشنتر بود.
رحمدل بامری، فرزند ارشد حاج حسین بامری، در سایه سنتها و فرهنگ غنی بلوچی و در دل تلاطمهای ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷، پا به عرصه زندگی گذاشت. زادهای از چرگدک، اما با آرزوهایی فراتر از مرزهای این روستای کوچک. او، که نامش با مهربانی و دلبزرگی گره خورده بود، تحصیلات ابتدایی و راهنمایی خود را در دلگان، آغاز کرد و با پشتکار و تلاشی مستمر، مسیر درسی خود را در مقطع متوسطه در ایرانشهر با رتبه اول به پایان رساند.
سالهای تحصیل در دلگان (۱۳۵۰ تا ۱۳۶۴)
در سالهای نخست زندگی رحمدل، ایران و به ویژه منطقه سیستان و بلوچستان شاهد تغییرات عظیم سیاسی و اجتماعی بود. انقلاب ۱۳۵۷ تأثیرات قابل توجهی بر جامعه و به ویژه بر نظام آموزشی داشت. رحمدل، که در خانوادهای با ارزشهای سنتی و احترام به دانش بزرگ شده بود، توانست با وجود تمام تلاطمها، مسیر تحصیلی خود را با موفقیت طی کند. او با شوقی وصفناپذیر به یادگیری، در هر مرحله از تحصیل خود حضوری فعال داشت و با توجه به محدودیتهای منابع آموزشی در منطقه، از هر فرصتی برای افزایش دانش خود بهره برد.
در این دوران، سیستان و بلوچستان، همچون بسیاری از مناطق ایران، شاهد تغییرات و چالشهای عمدهای بود. این تغییرات شامل بازسازیها و تحولات در نظام آموزشی پس از انقلاب، که هدف آن تطبیق بیشتر محتوای درسی با ارزشهای اسلامی بود، میشد. رحمدل با درک عمیقی از اهمیت تحصیل و با تکیه بر پشتیبانی خانوادهاش، تلاش کرد تا از این تغییرات به نفع رشد و توسعه شخصی خود استفاده کند.
در شبهایی که ستارگان چون چشمهای بیدار آسمان را نگاه میداشتند، حاج حسن دور آتش، داستانهایی به گوش رحمدل میرساند که هر کدام با تویستی ناگهانی، درسهایی بزرگ را در قالبی ساده تعلیم میدادند.
یک شب، حاج حسن داستان شکارچی بلوچی را روایت کرد که به دنبال گنجی افسانهای در دل کویر بود. پس از روزها جستجو، شکارچی متوجه شد که گنج واقعی، آبی بود که با آن توانست درختانی را در میان کویر زنده نگه دارد. نقطه عطف داستان این بود: «گنج واقعی، زندگیای است که با تلاش خود میسازیم، نه آنچه در زیر خاک پنهان است.»
این داستان، پر از حکمتهای زندگی، همچون نقشهای برای رحمدل بودند تا بیاموزد گنجینههای واقعی زندگی اغلب در جایی نهفتهاند که کمتر انتظارش را داریم.پس از اتمام دوره راهنمایی، رحمدل برای ادامه تحصیل در مقطع متوسطه به ایرانشهر رفت، با این حال، رحمدل با عزمی راسخ و تمرکزی استثنایی، تلاش کرد تا از هر فرصتی برای یادگیری و پیشرفت استفاده کند. احساسات رحمدل در زمان کسب موفقیتهای تحصیلی، مخلوطی از شادی، تعجب و مسئولیت بود. وقتی که نامش به عنوان دانشآموز برتر اعلام شد، قلبش از افتخار و شکرگزاری لبریز شد؛ احساسی که با نگاه مهربان و افتخارآمیز پدر و مادرش، دوچندان شد.
حمایت خانواده و جامعه در مسیر موفقیتهای رحمدل بیبدیل بود. پدر و مادرش، با وجود محدودیتهای مالی، هیچ کوششی برای تأمین نیازهای رحمدل دریغ نکردند. جامعه روستا نیز، با دیدن عطش یادگیری در چشمان رحمدل، همواره او را در این مسیر تشویق و حمایت کرد. این حمایتها، به شکل مشاورههای دوستانه از سوی معلمان و هدایای کتاب از ساکنین روستا بود که هر یک به نوعی سهمی در پرورش استعداد رحمدل داشتند.
موفقیت در ایرانشهر (۱۳۶۴ تا ۱۳۶۸)
انتقال رحمدل به ایرانشهر برای ادامه تحصیل در مقطع متوسطه، نقطه عطفی در زندگی تحصیلی او بود. ایرانشهر، با امکانات آموزشی بهتر و محیطی رقابتیتر، بستری مناسب برای بروز استعدادهای او فراهم کرد. رحمدل، با تمرکز بر دروس علمی و هنری و با حضوری مرتب و منظم در کلاسها و فعالیتهای فوقبرنامه، توانست نه تنها دانش خود را افزایش دهد بلکه به عنوان دانشآموز برتر مقطع متوسطه در سال ۱۳۶۸ شناخته شود.
رحمدل، با اتکا به ارزشهایی که از خانواده و فرهنگ غنی بلوچی خود آموخته بود، نمونهای برجسته از ترکیب تلاش فردی و ارزشهای اجتماعی بود. او نشان داد که با وجود چالشها و محدودیتها، میتوان با اراده و پشتکار، به موفقیتهای بزرگ دست یافت و الهامبخش دیگران بود. از آن پس، رحمدل نه تنها به عنوان یک الگو در میان جوانان روستایی بلکه به عنوان یک سمبل امید در میان کسانی که در مسیر تحصیل با چالشهایی روبرو بودند، شناخته شد. او با این باور که تلاش و اراده میتواند سرنوشت را شکل دهد، به دیگران الهام بخشید.
رحمدل، در سالهای بعد، با بهرهگیری از همین اصول و حمایتهای بیدریغ، به دستاوردهای حرفهای قابل توجهی نیز دست یافت. هر قدم موفقیت او، یادآور نقش حیاتی حمایت و مهر خانواده و جامعه بود که چگونه میتواند زمینهساز موفقیتهای بزرگ باشد.
داستان زندگی رحمدل بامری، داستانی است از رشد و پیروزی در برابر چالشها، نه تنها به واسطه استعداد و تلاش فردی بلکه به لطف پشتیبانی و عشقی که از خانواده و جامعه دریافت کرده بود. این داستان، پیامی است به همه ما که با اتحاد، پشتیبانی و اراده، هر رویایی قابل دستیابی است.
در سال ۱۳۷۲، رحمدل بامری، پس از سالهایی از تلاش و پشتکار، با کسب مدرک لیسانس اقتصاد از دانشگاه اصفهان، نه تنها فصل جدیدی از زندگی خود را آغاز کرد بلکه به یکی از افتخارات منطقه دلگان تبدیل شد. او که به عنوان دومین فرد دریافتکننده مدرک لیسانس در منطقه شناخته شده بود، با نمرات برجسته در دبیرستان، مستقیماً در دانشگاه اصفهان پذیرفته شده بود. این امر، نشان از تعهد و تلاش او برای رسیدن به اهداف بزرگ داشت.
او با بینش قوی و دانش عمیقی که از تحصیلات خود به دست آورده بود، توانست پایههای آینده حرفهای خود را مستحکم کند. رحمدل، با این دانش و تجربه، نه تنها به دنبال ارتقاء شخصی خود بود، بلکه هدف او خدمت به جامعه و بهبود شرایط زندگی در منطقه خود، دلگان، بود.