سوابق اجرایی
پس از اتمام تحصیلات کارشناسی، رحمدل در سالهای ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۶، دوره امریه سربازی خود را در فرمانداری نیکشهر گذراند. این دوره برای او فرصتی بود تا با واقعیتهای اداری و مدیریتی در سطح محلی آشنا شود و تجربیات ارزشمندی در زمینه حکمرانی و اداره امور جمعی کسب کند. خدمت او در نیکشهر نه تنها به عنوان بخشی از وظیفه ملی بلکه به عنوان یک مرحله آمادهسازی برای ورود به دنیای سیاست و خدمات عمومی تلقی میشد.
با پایان یافتن دوره سربازی، رحمدل به عنوان بخشدار دلگان مشغول به کار شد. این موقعیت، نقطه آغازین ورود او به دنیای سیاست و خدمترسانی به جامعه بود. در این نقش، او با چالشهای فراوانی روبرو شد، از جمله مسائل مربوط به توسعه پایدار، مدیریت منابع آب، و بهبود زیرساختهای اجتماعی و اقتصادی. با این حال، رحمدل با استفاده از دانش تخصصی خود در زمینه اقتصاد و برنامهریزی شهری، توانست راهحلهای نوآورانهای را برای حل این مسائل ارائه دهد.
در طول دهه ۱۳۷۰، سیستان و بلوچستان با چالشهای اجتماعی و اقتصادی متعددی مواجه بود، از جمله مسائل مربوط به خشکسالی، فقر، و دسترسی محدود به آموزش و بهداشت. رحمدل، با توجه به این چالشها و با اتکا به تعهد و بینش قوی خود، تلاش کرد تا استراتژیهایی برای بهبود شرایط زندگی مردم منطقه خود طراحی و پیادهسازی کند. او به خوبی میدانست که راه حل مسائل پیچیده اجتماعی و اقتصادی نیازمند همکاری و همافزایی جمعی است.
زندگی و کار رحمدل بامری در سیستان و بلوچستان نه تنها نشاندهنده تعهد و پایبندی او به ارزشهای علمی و اخلاقی است، بلکه بیانگر آن است که چگونه فردی میتواند با استفاده از دانش و تجربه خود، تأثیر مثبتی بر جامعه و محیط اطرافش بگذارد. رحمدل، به عنوان یک الگوی برجسته برای جوانان منطقه و فراتر از آن، به یاد مانده و همچنان به عنوان یک چراغ راهنما برای نسلهای آینده خدمت میکند.
رحمدل بامری، با پایان دوره خدمت خود به عنوان بخشدار دلگان، در سال ۱۳۷۷، مسیری نو در زندگی حرفهایاش آغاز کرد. در این دوران، ایران شاهد تغییرات و چالشهای بزرگی بود، از جمله رشد اقتصادی پس از جنگ و تلاشهای برای توسعه پایدار در مناطق مختلف، که رحمدل نقشی مستقیم در پاسخگویی به این چالشها داشت.
به عنوان بخشدار دلگان (۱۳۷۷ تا ۱۳۸۲)
در طول پنج سال خدمتش به عنوان بخشدار دلگان، رحمدل با تکیه بر علم، تعهد و تجربهای که از دانشگاههای اصفهان و سیستان و بلوچستان به دست آورده بود، توانست تأثیر قابل توجهی بر توسعه این بخش بگذارد. او با رویکردی نوآورانه و بینش قوی خود، برنامههای متعددی را برای بهبود زیرساختها، تقویت بخش کشاورزی و افزایش دسترسی به آموزش و بهداشت اجرایی کرد.
معاونت فرمانداری ایرانشهر (۱۳۸۲ تا ۱۳۸۳)
پس از موفقیتهای چشمگیر در دلگان، رحمدل به عنوان معاون فرماندار ایرانشهر منصوب شد. این دوره، گرچه کوتاه بود، اما شاهد نوآوریها و تغییرات مثبتی در سطح شهر بود که تحت نظارت و رهبری رحمدل صورت گرفت. او با استفاده از تجربیات قبلی خود، توانست در زمینههای اقتصادی و اجتماعی تأثیرگذار باشد.
فرمانداری خاش (۱۳۸۳ تا ۱۳۸۹)
دوره شش ساله فرمانداری رحمدل در خاش، دورهای بود که او با چالشهای بزرگتری روبرو شد. در این مدت، ایران شاهد تحولات عمدهای در سیاست داخلی و بینالمللی بود. رحمدل با استراتژیهای خلاقانه و بینش قوی خود، توانست به توسعه اقتصادی و اجتماعی خاش کمک کند، به ویژه در زمینه تقویت امنیت، توسعه زیرساختها و ارتقاء سطح آموزش و بهداشت.
فرماندار ویژه ایرانشهر (۱۳۸۹ تا ۱۳۹۳)
با توجه به موفقیتهای قبلی رحمدل، او به عنوان فرماندار ویژه ایرانشهر منصوب شد. این مسئولیت جدید، بار دیگر فرصتی بود برای او تا دانش و تجربیات خود را در مقیاسی بزرگتر به کار ببندد. در این دوره، رحمدل با تاکید بر توسعه پایدار و ایجاد فرصتهای جدید برای جوانان و زنان، توانست نقش کلیدی در پیشبرد اهداف توسعهای منطقه ایفا کند.
در طول این سالها، رحمدل بامری نه تنها به عنوان یک مدیر توانمند بلکه به عنوان یک رهبر الهامبخش شناخته شد. او با تکیه بر علم، تعهد، تجربه و بینش قوی خود، توانست تأثیر مثبتی بر جامعه خود بگذارد و به عنوان یک شخصیت محوری در مسیر توسعه و پیشرفت منطقهاش قرار گیرد.رحمدل برای ادامه تحصیل و تخصص یافتن در حوزهای که همواره به آن علاقهمند بود، به دانشگاه سیستان و بلوچستان بازگشت و در رشته جغرافیا و برنامهریزی شهری تحصیل کرد و مدرک کارشناسی ارشد خود را اخذ نمود. دوران تحصیل او در این دانشگاه، نه تنها فرصتی برای تعمیق دانشش بود بلکه او را با چالشها و فرصتهای پیش روی منطقهاش آشنا کرد.
تاثیرات تاریخی و اجتماعی
در طول این سالها، ایران شاهد تحولات عمدهای بود که رویکردهای مدیریتی رحمدل را تحت تاثیر قرار داد. از جمله این تحولات، میتوان به تلاشها برای اصلاحات اقتصادی، گسترش فناوری و ارتباطات و همچنین توجه به مسائل زیستمحیطی اشاره کرد. رحمدل با استفاده از همه این تغییرات و چالشها، سعی در هدایت منطقه تحت مدیریت خود به سوی پیشرفت و توسعه داشت، با این هدف که ایرانشهر و خاش را به مدلهایی برای توسعه پایدار در سطح کشور تبدیل کند.
رحمدل بامری، با پایان یافتن دوره موفقیتآمیز خود به عنوان فرماندار ویژه ایرانشهر، وارد فصل جدیدی از زندگی حرفهای خود شد که پر از چالشها و فرصتهای جدید بود. از سال ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۷، او به عنوان مدیرعامل ستاد دیه استان خدمت کرد، جایی که با علم، تعهد، و بینش قوی خود، توانست نه تنها به زندانیان بیگناه کمک کند بلکه به خانوادههای آنها نیز امیدی تازه بخشد. در این دوره، رحمدل با استفاده از تجربیات گستردهای که در طول سالهای خدمت خود کسب کرده بود، توانست برنامههای متعددی را برای جمعآوری کمکهای مالی و حمایتهای اجتماعی راهاندازی کند، و به این ترتیب، زندگی بسیاری از افراد را تغییر داد.
در میانههای زندگی حرفهای رحمدل بامری، زمانی که به عنوان مدیرعامل ستاد دیه استان خدمت میکرد، لحظاتی دشوار بر او گذشت. او با وضعیتهایی روبرو شد که در آنها، تصمیمگیری بین عدالت و رحمت، بار سنگینی بر دوشش نهاد. روزی، پروندهای بر میزش قرار گرفت که در آن یک جوان بیگناه به دلیل تصادفی ناخواسته در آستانه اعدام قرار داشت. خانوادهی مقتول، اندوهگین اما مصمم به اجرای عدالت بودند. رحمدل، با قلبی سنگین، تصمیم گرفت که برای نجات جان این جوان تلاش کند. او شبها را بیخوابی کشید، در حالی که راههایی برای جمعآوری دیه و راضی کردن خانواده مقتول را جستجو میکرد. نهایتاً، با کمکهای مالی جمعآوری شده و مذاکرات صادقانه با خانواده مقتول، رحمدل توانست رضایت آنها را جلب کرده و جوان را از مرگ نجات دهد. این تجربه، درسی بزرگ برای او بود؛ توانایی غلبه بر چالشهای بزرگ با ایمان به انسانیت و عدالت.
دوران فرمانداری ویژه چابهار از سال ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۰، شاید یکی از چالشبرانگیزترین دورههای حرفهای رحمدل بود. در این دوره، او با شرایط حساسی چون بحران کرونا مواجه شد. با وجود فشارهای فراوان، رحمدل با استفاده از بینش قوی و تجربه مدیریت بحران خود، توانست استراتژیهایی را برای مقابله با این پاندمی اجرا کند که چابهار را به یکی از مناطق با کمترین تلفات تبدیل کرد. او با همکاری تیمهای بهداشتی و اجرایی، برنامههای آموزشی گستردهای را برای آگاهسازی جامعه از اهمیت رعایت پروتکلهای بهداشتی راهاندازی کرد و از همه امکانات موجود برای تامین اقلام بهداشتی و درمانی ضروری استفاده کرد.
پس از موفقیتهای به دست آمده در چابهار، رحمدل در سال ۱۴۰۰ به عنوان معاون سیاسی اجتماعی استانداری سیستان و بلوچستان منصوب شد. در این مقام جدید، او با چالشهای بزرگتری روبرو شد، از جمله تلاش برای حفظ ثبات سیاسی در منطقه، تقویت همبستگی اجتماعی و مقابله با مسائل امنیتی. رحمدل با استفاده از دانش عمیق خود از امور سیاسی و اجتماعی و تجربیات قبلیاش در مدیریت بحران، توانست نقش موثری در توسعه و پیشرفت استان ایفا کند.
در یک شب سرد زمستانی، رحمدل برای گرم کردن دلهای اهالی روستا، آتشی بزرگ روشن میکند. اطراف آتش، مراد، کشاورزی با رویای سبز کردن دشتهای خشک، نرگس، دختر جوانی با آرزوی تحصیل در شهر، و کریم، پیرمردی با داستانهایی از گذشتههای دور جمع شدهاند. آنها داستانها و آرزوهای خود را به اشتراک میگذارند و با هر داستان، شعلههای آتش بیشتر میدرخشد. رحمدل، با شنیدن این آرزوها، قول میدهد که برای تحقق آنها تلاش کند. این شب، نه تنها بدنها، بلکه روحهای آنها را گرم میکند و امیدی تازه در دلهایشان مینشاند.
در سال ۱۴۰۲، رحمدل بامری، با پشتوانهای از دانش، تعهد، و تجارب گرانبهایی که طی سالهای خدمت در مناصب مختلف سیاسی و اجتماعی به دست آورده بود، تصمیم گرفت تا کاندیدای دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی شود. این تصمیم، نه تنها نقطه عطفی در زندگی حرفهای او به شمار میرفت، بلکه نشاندهنده یک تغییر بنیادین در نحوه نمایندگی و دفاع از حقوق و نیازهای مردم در ساختار سیاسی ایران بود. رحمدل با این اقدام، بار دیگر تعهد خود را به ایجاد تغییر مثبت و پیگیری اهداف عالیتر برای جامعهاش نشان داد. او به دنبال آن بود تا با استفاده از بینش قوی و تجربیات ارزشمند خود، صدای مردم را به گوش مسئولان برساند و در راستای حل مسائل و مشکلات جامعه گام بردارد.
ورود رحمدل به مجلس شورای اسلامی، به مثابه برگی نو در کتاب تلاشهای او برای خدمت به مردم و کشورش بود. با علم و آگاهی که از سالها تجربه در مدیریت و سیاست به دست آورده بود، او آماده بود تا چالشهای پیشرو را با دیدی نو، و با تاکید بر اصول اخلاقی و تعهد به پیشرفت و توسعه پایدار مواجه کند. این گام جدید، امیدی تازه برای مردمی بود که به دنبال تغییر و بهبود شرایط زندگی خود از طریق نمایندگانی متعهد، آگاه و متخصص در عرصههای مختلف میباشند. رحمدل، با ورود به مجلس، نه تنها نمایندهای از یک منطقه یا یک گروه خاص نبود، بلکه خود را خادمی برای تمام مردم ایران و نمادی از امید و تغییر میدید.